جدول جو
جدول جو

معنی ابوالقاسم مقری - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالقاسم مقری
(اَ بُلْ سِ)
مقری. جعفر بن احمد بن محمد بن احمد نیشابوری. یکی از شیوخ اهل طریقت. موطن و مدفن وی نیشابور است. و وفات او به 378 هجری قمری بود. رجوع به جعفر... شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قصری. یکی از شیوخ متصوفه و از کبار اصحاب جنید و معاصر با ابوعبدالله بن خفیف است و بعضی گفته اند وی همان ابوبکر قصری است و بشیراز اقامت داشته است و در اوائل مائۀ چهارم هجری میزیسته است
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ سِ)
قصری. منجمی از مردم بغداد. وفات بهمان شهر به سال 375 هجری قمری رجوع به ابوالقاسم رقّی شود. در آنجا ذکر ابوالقاسم قصری آمده است. و نیز رجوع بنامۀ دانشوران ج 2 ص 55 شود
لغت نامه دهخدا
خرقی. عمر بن حسین بن عبدالله بن احمد خرقی شیخ حنبلیان بغداد و صاحب المختصر فی فقه الامام احمد بن حنبل است. او فقیهی سدید و ورع بود و قاضی ابویعلی گوید: وی را مصنفات و تخریجاتی در مذهب هست (یعنی مذهب حنبلی) که به دست مردم نرسید و سبب آنکه او از بغداد برفت وکتابهای خویش در درب سلیمان بودیعت گذاشت و آن کتب بسوخت. وفات خرقی به دمشق در سال 334 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
(عِ)
لقب بشر بن نصر بن منصور عرقی، مکنی به ابوالقاسم است. وی فقیه شافعی مذهب بود و نسبت او به ’عرق’ یکی از خادمان سلطان، که برید مصر را به عهده داشت، می باشد. تولدبشر در بغداد بود سپس به مصر رفت و به سال 302 ه. ق. در آنجا درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا